الکسی باچف: سعی نکنید ارباب سرنوشت خود باشید، آن شما را به زیر خواهد کشید

فهرست مطالب:

الکسی باچف: سعی نکنید ارباب سرنوشت خود باشید، آن شما را به زیر خواهد کشید
الکسی باچف: سعی نکنید ارباب سرنوشت خود باشید، آن شما را به زیر خواهد کشید
Anonim

الکسی باچف یک روانشناس با تجربه زیاد است، او در ساختارهای آکادمی نظامی و وزارت دفاع کار می کرد. اما از سال 2009، همانطور که خودش می گوید، او به آرزوی دیرینه خود، یعنی "الکترون آزاد" بودن جامه عمل پوشانده است. در حال حاضر او دوره های آموزشی را با توجه به متدولوژی خود با هدف کار سخت اما سرگرم کننده هر فرد و آشکار ساختن پتانسیل های انسانی برگزار می کند. الکسی به شما پیشنهاد دیگری برای زندگی شما نخواهد داد. وقتی او را ملاقات کردید، انتظار داشته باشید که "تخته ذهن" همه مدل های خارجی را پاک کنید، جلوی ملافه سفید بنشینید و شروع به زندگی واقعی کنید. او اولین گام ها را در این راستا به عنوان روانشناس در مدرسه تجربی زبان های خارجی مبدع علم "پیشنهاد شناسی" دکتر گئورگی لوزانوف - دانشمند بلغاری در سطح جهانی (روانپزشک، روان درمانگر و نورولوژیست) برداشت. باصطلاحبه اصطلاح سوگوستوپدیا - پداگوژی پیشنهادی.

در اینجا چند نکته و دستورالعمل ارزشمند برای دستیابی به رضایت از زندگی و از خود ارائه شده توسط الکسی باچف، که در سمینار تکنیک های جایگزین و روش های خودیاری برای افراد مبتلا به بیماری های نادر شرکت کرده بود، ارائه شده است. پلوودیو.

آقای باچف، آیا آشکار کردن استعدادهای انسانی دشوار است؟

- چند نکته اساسی در مورد پتانسیل وجود دارد. اولین چیز این است که ما نمی دانیم چه چیزی را می دانیم و واقعاً می توانیم انجام دهیم. این پتانسیل به کدام سمت خواهد رفت و چه چیزی ایجاد خواهد کرد به ما بستگی دارد. جهت به نگرش و نگرش ما نسبت به چیزها بستگی دارد. به بسیاری از ما آموزش داده شده است که پتانسیل را به سمتی نامطلوب سوق دهیم. به طور کلی، سپس او می میرد، مشکلات، مشکلات ایجاد می کند. با این حال، اگر ما موفق شویم که در مسیر قرار نگیریم، حداقل پتانسیل خود را در جهت مطلوب تری هدایت کنیم، واقعاً اتفاقات بسیار جالبی برای ما رخ می دهد. برخی این را معجزه می نامند، در حالی که برخی دیگر اخم می کنند زیرا نمی توانند الگوریتم را درک کنند.و این چیزی است که این چیزها را نمی توان به هیچ وجه الگوریتم کرد.

در این رابطه، یک کتاب بسیار زیبا از نویسنده پل واکلاویک وجود دارد - به نام: "چگونه بدون کمک بیرونی بدبخت شویم". عنوان فرعی کتاب این است: «وضعیت ناامیدکننده است، اما جدی نیست». نویسنده 14 راه را توصیف می کند که ما می توانیم خود را بدبخت کنیم. او می گوید که امروزه بدبختی به خاطر شرایط مشکلی ندارد، بلکه هدف این کتاب این است که با دستان خود ناراحتی خودمان را جعل کنیم. نکته بسیار جالب دیگر در مورد پتانسیل وجود آن است - در اینجا هیچ وابستگی به جنسیت، سن، موقعیت اجتماعی و غیره وجود ندارد. در کل رابطه اولیه ما با جامعه نبود، با بی نهایت بود. و ما این رابطه را داریم - سوال این است که با آن چه و چگونه انجام دهیم.

اصول اصلی در رویکرد شما برای کار با مردم چیست؟

- به طور کلی، یکی از اصول در این رویکرد این است که وقتی چیزی کار نمی کند، آن را تکرار نکنید، کار دیگری انجام دهید.زیرا وقتی چیزی را تکرار می کنیم که جواب نمی دهد، نتیجه معکوس را ادامه می دهیم، نه آنچه را که می خواهیم. اگر می‌خواهیم چیز دیگری به دست آوریم، باید چیزی را در انجام دادن تغییر دهیم.

اکنون در مورد مفهومی به نام نقشه روانی توضیح خواهم داد کهاست.

سیستم باور فعلی

باورهایی که تعاریفی از آنچه واقعی است و آنچه نیست، ممکن است و آنچه نیست، از فلسفه چیستی زندگی و غیره را ارائه می دهد. ما زندگی خود را با این نقشه هدایت می کنیم، با آن تصمیم می گیریم، تجربیات ما را سازمان می دهد - عملکرد بسیار مهمی را انجام می دهد. اول این که دنیا را به نوعی برای ما خیالی و قابل درک می کند. سپس - ما را به یک شکل کامل نگه می دارد. مواردی وجود دارد که کارت از بین می‌رود و سپس افراد با تشخیص‌های عجیب و غریب مانند اسکیزوفرنی به مراکز روانی می‌روند.

در هر کارت باورهای مرکزی وجود دارد که همه چیز را در اطراف خود سازماندهی می کند. یک کارت بسیار رایج این باور است که "زندگی یک مبارزه است".در اینجا به یاد تمثیلی می افتم که چنین است: مردی به سفر می رود، مسیرش از بیابانی می گذرد و در آنجا گم می شود. روزها بدون آب و غذا می ماند، در پایان قدرتش. واحه ای را می بیند، به آن می رسد، به چاه می رود چون بسیار تشنه است، اما اژدهایی در کنارش ایستاده است. مرد فکر می کند، تصمیم می گیرد که اژدها به او اجازه نوشیدن آب را نمی دهد، بنابراین روی آن می پرد، آنها شروع به غلتیدن روی شن ها می کنند و می جنگند. در نهایت اژدها موفق می شود از او فاصله بگیرد و از او می پرسد که برای قلاب زدن او از او چه می خواهد. مرد به او گفت: "من می خواهم آب بخورم" و اژدها پاسخ داد: "خب، اگر می خواهی آب بخوری، بنوش، چرا دعوا می کنی؟!"

با چنین کارتی و چنین نگرشی به زندگی، جای تعجب نیست که چنین افرادی دائماً با موانعی روبرو می شوند، یعنی. کارت اجرا شده است و

زندگی واقعاً تبدیل به یک مبارزه می شود

اگر موانع بیرونی نباشند، فرد تصور می کند که بیمار می شود. در زندگی او اتفاقات و حوادثی است که باید با آنها مبارزه کرد، زیرا این نگرش اوست.و در غیر این صورت، در اصل، هیچ اژدهایی در کنار چاه وجود ندارد، ما آن را به طور کلی توهم می کنیم. و حتی اگر یک اژدها وجود داشته باشد، او معمولاً از نوشیدن آب از چاه بدش نمی‌آید. یعنی ما با موانع نمی جنگیم، ما در اطراف آنها قدم می زنیم. اکثر مردم، وقتی بیمار می شوند، شروع به پیروی از یک سناریوی ثابت می کنند - به این فکر می کنند که چگونه به پزشکان و آزمایشات بیشتری مراجعه کنند، چگونه مقداری دارو مصرف کنند، و این اتفاق می افتد. اگر آنها تصمیم بگیرند این مسیر را دنبال نکنند، کارهای زیادی می توان انجام داد.

و چرا به اصطلاح همیشه کار نمی کند؟ مثبت اندیشی؟

- افراد زیادی هستند که اساساً چیزهای خوب می خواهند، اما برای آنها اتفاق نمی افتد زیرا جایی در نقشه برای آنها وجود ندارد. فرد باور نمی کند که چنین اتفاقاتی برای او رخ دهد. بنابراین انسان فضای درونی را می بندد که در آن چیزهای خوب در زندگی او ظاهر می شوند. به همین دلیل آموزش هایی که انجام می شود و مبنای رویکرد قرار می گیرد در راستای چگونگی گسترش مرزهای این نقشه - افزایش میلی متر به میلی متر فضای آزاد است، زیرا با دید وسیع تر، اتفاقات خوبی در زندگی ظاهر می شود.

برای کیهان، مهم نیست نقشه ما چیست، بلکه آن را درک می کند. معلوم می شود که ما در یک جهان بسیار جالب زندگی می کنیم، در 30 سال گذشته شواهد علمی بیشتر و بیشتری جمع آوری شده است که نشان می دهد ما در واقع در یک واقعیت عینی که خارج از ما و مستقل از ما وجود دارد، نیستیم. بسیاری از مردم این را باور داشتند و افکار و اعمال ما به هیچ وجه نمی تواند روی ما تأثیر بگذارد. معلوم شد که جهان مانند آینه ای است که به هر طریقی به کارت های ما پی می برد، چه چیزی به آن می دهیم. و هرگز به ذهن ما خطور نمی کند که این واقعیت قابل تغییر است.

روی مشکلات خود فکر نکنید، اگرچه آنها دوست ندارند ما آنها را نادیده بگیریم. آنها دوست دارند به آنها توجه شود، به آنها انرژی بدهند. کند و کاو زیاد در مشکلات و دانش زیادی که انباشته شده است منجر به ایجاد یک دیدگاه پیچیده غیر ضروری از مشکلات می شود. از اینجا، ساخت سناریوهای نسبتاً پر زحمتی را دنبال می‌کند که برای یافتن راه‌حلی باید دنبال کرد. به همین دلیل زمان زیادی تلف می شود.مردم واقعا فکر می کنند که باید کارهای بزرگی انجام دهند تا کمی تغییر در خودشان ایجاد کنند.

در واقع، یک فرد به آرامی درک خود را از جهان تغییر می دهد

هیچ دستوری در اینجا وجود ندارد. طبیعی است که در زندگی خود مشکلی نداشته باشیم، طبیعی است که به آرامی پیش برود، طبیعی است که گاهی اوقات عصبانی شویم.

چگونه با ترس های مشخصه زمان امروز مقابله کنیم؟

- انسان مدرن همیشه نگران چیزی است. وقتی اتفاق بدی می افتد، این نگرانی به سرعت به نگرانی و اضطراب تبدیل می شود. وقتی قوی‌تر هم می‌شود، تبدیل به ترس می‌شود. هنگامی که او نیز قوی تر می شود، منجر به وحشت می شود. از طرف دیگر، او شوکه می شود، مرد قبلاً قدرت خود را تمام کرده است. و آنچه فراتر از آن است - صلح وجود دارد. وقتی درام انجام نمی‌دهیم، همه چیز کامل‌تر اتفاق می‌افتد، احساسات بسیار واقعی و قوی هستند.

در این ترفندی که به کار می برم خنده و سرگرمی زیادی وجود دارد. فرض کنید از چیزی می ترسید - خوب، مثلاً آن را به روستای ما Strahilovo بفرستید.در اینجا مفهوم خود پیش بینی تمرین می شود - زیرا فرد احساس ناخوشایندی را که دارد دریافت می کند و آن را تا حد پوچی متورم می کند. خنده های زیادی وجود دارد، اما جالب تر این است که ما در مدت زمان کوتاهی از یک بازی که سال ها در حال اجرا بوده است رو به اتمام هستیم. در یک نقطه ما این بازی را رها می کنیم و فضا برای چیز دیگری باز می شود.

کارت زمانی تبدیل به سرنوشت می شود که فرد مشکل خود را به طور کامل بپذیرد. اگر چیزی را می خواهید که هرگز نداشته اید، پس کاری را انجام دهید که هرگز انجام نداده اید - این یک اصل دیگر است. نیازی به ایجاد استراتژی های پیچیده نیست، اما کاری را انجام دهید که قبلا هرگز انجام نداده اید. وگرنه در سرمان افکار یکسانی داریم، با یک ریتم زندگی می کنیم و گله می کنیم که هیچ تغییری در زندگی ما ایجاد نشده است…

سعی نکن که ارباب سرنوشتت باشی، این تو را به زیر خواهد کشید. هر سوالی هر پاسخی دارد، ما به دیکته افکار، به جستجوی راه حل عادت کرده ایم. 1234 ژن زمانی که فرد تصمیم می گیرد یا قصد تغییر چیزی را دارد تغییر می کند - این از نظر علمی ثابت شده است.

توصیه شده: