لایک کنید و خودتان را بپذیرید تا روابط موفقی با دیگران داشته باشید

فهرست مطالب:

لایک کنید و خودتان را بپذیرید تا روابط موفقی با دیگران داشته باشید
لایک کنید و خودتان را بپذیرید تا روابط موفقی با دیگران داشته باشید
Anonim

روابط در زندگی انسان از جمله اتفاقاتی است که آن را ارزشمند و ارزشمند می کند. چاشنی به او می دهند. اما رابطه واقعی چیست، چگونه ایجاد می شود؟ چگونه می توانم شخصی را که می توانم آن را ایجاد کنم تشخیص دهم؟ چگونه خودم را در آن گم نکنم، چگونه به آن نچسبم، چگونه با آن زندگی کنم، چگونه به زندگی ادامه دهم، اگر یا زمانی که تمام شد؟

هر یک از ما با این سؤالات مواجه بوده ایم یا دائماً با آنها زندگی می کنیم. خیلی ها هرگز جواب درست را پیدا نمی کنند. به همین دلیل است که ما نظر بوریانا بوریسوا روانشناس را در مورد این مسائل به شما پیشنهاد می کنیم.

برای داشتن یک رابطه موفق با طرف مقابل، قبل از هر چیز لازم است که یک رابطه کامل با خود داشته باشیم. بیایید همدیگر را دوست داشته باشیم.خودمان را همانگونه که هستیم بپذیریم. دوست داشتن همه چیز در مورد خودمان - ظاهرمان، استعدادهایمان، مهارت هایمان. برای اینکه احساس خوشبختی کنیم، رابطه خوبی با خودمان داشته باشیم، باید آنچه را که هنگام انجام آن به ما لذت می‌دهد، جذب کنیم و به نوعی بدون زحمت آن را به عنوان دانش و مهارت توسعه دهیم.

ورزشهمچنین می تواند به ما کمک کند تا احساس خوبی نسبت به خود داشته باشیم. ورزش کردن برای لذت و سلامتی، نه اینکه خودمان را شکنجه کنیم یا به دنبال موفقیت باشیم. ورزش کنیم تا بدنی سالم داشته باشیم که در آن احساس خوبی داشته باشیم. داشتن یک رابطه کامل با خودمان شامل احساس معنا و جهت گیری ما در زندگی ما می شود. این به معنای یک هدف قابل دستیابی در زندگی است که مرحله به مرحله انجام می شود. مهم است که برای زندگی خود ارزش قائل شویم و هر روز آن را بر اساس معیار خوشبختی خود به طور کامل زندگی کنیم.

بنابراین، با پذیرفتن خود و زندگی خود به عنوان ارزشمند، ارتباطات ارزشمندی با افراد اطراف خود نیز خواهیم داشت.

چگونه یک رابطه موفق ایجاد کنیم؟

از چه کسی و چگونه ایجاد ارتباط را یاد می گیریم؟ چه زمانی و کجا ارتباط برقرار کردن را یاد می گیریم؟ چه چیزی ما را در هنگام داشتن یا می‌خواهیم رابطه داشته باشیم….

چه بفهمیم چه نخواهیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم، از الگوی پدر و مادرمان کپی می کنیم. ما به روشی ارتباط برقرار می کنیم که آنها با هم ارتباط برقرار می کنند، ما به شیوه ای ارتباط برقرار می کنیم که شاهد انجام این کار والدین خود بودیم. چه بخواهیم چه نخواهیم، وقتی عاشق می شویم، احساسات خود را به روشی ابراز می کنیم که والدینمان احساسات خود را به ما بیان می کنند یا ما تماشا می کنیم که آنها احساسات خود را به یکدیگر ابراز می کنند. اولین افرادی که از آنها اطلاعاتی در مورد خود، در مورد جهان، در مورد روابط بین افراد دریافت می کنیم، والدین ما هستند.

اگر والدینمان ما را به عنوان ارزشمند و مهم پذیرفته باشند، خودمان را ارزشمند می‌پذیریم. ما فکر می کنیم اگر در کودکی بدون قید و شرط آن را از والدین خود دریافت کرده باشیم، مستحق محبت هستیم. ما به خودمان، به زندگی، به خدا ایمان داریم، اگر بدون قید و شرط دوست داشته باشیم.

تعداد کمی از ما به اندازه کافی خوش شانس هستیم که والدینمان صریح و آشکارا درباره دوستی، عشق و رابطه جنسی با آنها صحبت کنند.وقتی بزرگ می شویم، در دنیای خیال و رویاهای خودمان زندگی می کنیم. ما هیچ ایده ای در مورد زندگی واقعی، افراد و روابط نداریم. ما آشکارا به دوستان خود اعتماد می کنیم زیرا به آنها نیاز داریم. ما می خواهیم دوست داشته باشیم و با تمام وجود دوست داریم. ما در حال تقدیم هستیم. در پاسخ، پاسخ‌هایی مانند «به من نچسب، داری خفه‌ام می‌کنی، من به آزادی نیاز دارم» می‌گیریم و نمی‌فهمیم مشکل کجاست.

انتظارات

انتظاراتی که ما در مورد روابط داریم زمانی ناامیدی ایجاد می کند که رابطه آنطور که ما می خواستیم یا انتظار داشتیم به پایان نمی رسد. وقتی واقعیت با سناریویی که در ذهن ماست مطابقت ندارد.

ما اغلب انتظاراتی داریم که از آنها آگاه نیستیم. این سناریویی است که می خواهیم در هنگام ملاقات با طرف مقابل اتفاق بیفتد. این تصور ما از این است که در روابط چه می خواهیم و چه چیزهایی اتفاق می افتد. و آیا انتظارات خود را بیان می کنیم؟ آیا ما از آنها آگاه هستیم؟ منظورم رو فهمیدی؟ آیا آنها را به اشتراک می گذاریم؟ یا زمانی که با خواسته ها، انتظارات و مقاصد طرف مقابل نسبت به آن فرد متفاوت است، آنها را در فرآیند رابطه کشف می کنیم و درک می کنیم؟!

هنگامی که خواسته‌های این دو در مورد آنچه در رابطه اتفاق می‌افتد متفاوت است، ناامیدی پیش می‌آید و هر کدام را به سمت خود می‌برد. و رنج می آید. افکاری مانند: «دوست داشتنی، مطلوب، ترجیح داده نمی شوم»…، «من رها شده ام، برای هیچ چیز خوب نیستم، عشق احمقانه است، مردان/زنان شغل بدی هستند» در سرمان می چرخند. البته اینها فقط افکار تیره و تار هستند و خوشبختانه هیچ ربطی به حقیقت ما ندارند. خوشبختانه، هر سناریوی تاریکی که به ذهن می رسد اتفاق نمی افتد.

وقتی فردی که برای مدت کوتاهی در زندگی ما حضور داشته است می رود، خوب است که با جدایی کنار بیاییم بدون اینکه خودمان را از دست بدهیم. چیزی که بعد از هر کسی که ما را ترک می‌کند، خودمان هستیم. در طول زندگی ما با خودمان رابطه داریم.

برای اینکه طرف مقابلت دلت نشکند، اول خوب است

برای وارد شدن به ارتباط بدون انتظار،

که این شخص شوهر/همسر شما می شود و شما با او زندگی می کنید.شما با آن شخص وارد ارتباط می شوید تا او را بشناسید، احساسش کنید، حضورش را حس کنید، احساسی که در کنارش دارید. شما آزادانه و آزادانه ارتباط برقرار می کنید. شما سوالاتی را می پرسید که می خواهید پاسخ آنها را بدانید. اجازه دهید ارتباطات شاد باشد، شادی به ارمغان بیاورد. بگذارید از تظاهر، سوء ظن، خصومت رها شود. ممکن است خودافشایی متقابل باعث شادی شود.

اگر اصلاً می توان برنامه ای (فیلمنامه آماده) در مورد روابطمان در سرمان وجود داشت، همین طور باشد. ارتباط آزاد و آزاد. بدون هیچ توقعی. بدون اینکه ماتریس رابطه خود را به طرف مقابل تحمیل کنیم. بیایید از آن آگاه باشیم، بیایید آنچه را که می خواهیم روشن کنیم، اما فراموش نکنیم که مخالف دیگر ممکن است با ماتریس ما مطابقت نداشته باشد. ممکن است با او احساس خوبی داشته باشیم، ممکن است خوش بگذرانیم، ممکن است درک و تفاهم در ارتباطات به دست بیاوریم، اما ممکن است رابطه نیز بدون وارد شدن به ماتریس ما پایان یابد، یعنی. آنطور که ما می خواهیم نیست بیایید آزادانه هر رابطه ای را با طرف مقابل آنطور که هست تجربه کنیم، طرف مقابل را آنطور که هست بپذیریم، برنامه ها و خواسته های شخصی او را بپذیریم.و بیایید آشکارا به سراغ فرد بعدی زندگی خود برویم.

ما توسط کلیشه‌ها، هنجارها، تعصبات، برچسب‌ها محدود شده‌ایم. عشق محدودیت های انسانی را تحمل نمی کند. عشق یعنی تجربه کردن، برچسب ها را از بین می برد. به خاطر اشتیاق، انگیزه و انرژی که می دهد شناخته شده است. عشق یک جاذبه مقاومت ناپذیر و متقابل است.

بگذاریم با اجازه ای که به خودمان می دهیم با طرف مقابل وارد ارتباط شویم تا هر آنچه را که می توانیم با او تجربه کنیم، بدون اینکه خودمان را محدود کنیم و موانعی ایجاد کنیم. بیایید این رابطه را بدون پیش داوری از طرف مقابل تجربه کنیم. و بدانیم که قدرت کافی برای ادامه زندگی بدون او و دلایل کافی برای زندگی پس از پایان رابطه داریم. چیزی که برای آن به زندگی خود ادامه خواهیم داد خود نامیده می شود. ما به زندگی خود ادامه خواهیم داد تا خودمان، استعدادها، مهارت هایمان را توسعه دهیم، زندگی خواهیم کرد تا سرگرم شویم، مکان های جدید را در جهان کشف کنیم، با افراد جدید آشنا شویم، کتاب ها و حقایق زندگی را کشف کنیم…

توصیه شده: