دکتر کراسیمیر میلف: روزه نرم، امکانات درمانی بدن را باز می کند

فهرست مطالب:

دکتر کراسیمیر میلف: روزه نرم، امکانات درمانی بدن را باز می کند
دکتر کراسیمیر میلف: روزه نرم، امکانات درمانی بدن را باز می کند
Anonim

در سالهای اخیر علاقه مردم به به اصطلاح طب جایگزین. در واقع چه چیزی را شامل می شود؟ رویکرد کل نگر در درمان بیماری های مختلف چیست؟ نقش ما در سلامتی خودمان چیست؟

پاسخ این سوالات و بسیاری از سوالات دیگر را در مصاحبه با دکتر کراسیمیر میلف - درمانگر کل نگر، متخصص طب جایگزین و متعارف ببینید. در سال 1996 در رشته پزشکی فارغ التحصیل شد و در سال 1998 به عنوان متخصص طبیعی شروع به کار کرد. او دوره ای را در آروماتراپی به پایان رساند. با چندین مقاله تحقیقاتی در نهمین سمپوزیوم بین المللی چاقی شرکت کرد. دکترای خود را از هیئت هندی طب جایگزین در کلکته دریافت کرد. به عنوان یکی از اعضای هیئت بین المللی پزشکان کل نگر پزشکی تایید شده است.

دکتر Milev، اولین سوال من این است که تخصص درمانگر کل نگر چه چیزی را پوشش می دهد؟

- این اصطلاح در کشور ما چندان مورد استفاده قرار نگرفته است، زیرا خارجی است - در یونانی، holos در واقع به معنای کل، کل است. و رویکرد کل نگر فقط همین است. طب کل نگر، پزشکان کل نگر، برخلاف کلاسیک، سنتی، به همه چیز توجه می کنند. نه تنها شکایات و علائم فردی، اندام‌ها و سیستم‌ها، بلکه فرد در کل خود - وضعیت روانی-عاطفی او، موقعیت او در محیط اجتماعی. زیرا تعادل بسیار مهم است. این مهم است زیرا اغلب اختلالات در این تعادل اساس مشکلات سلامتی است که برای ما پیش می آید. می خواهم به این نکته اشاره کنم که رویکرد کل نگر گاهی شامل درمان دارویی نیز می شود، اما می توان آن را با برخی درمان های طبیعی، با روان درمانی، با رژیم حرکتی مناسب، با تغییر عادات غذایی و غیره ترکیب کرد. همه اینها برای سلامتی مهم است.

برای من مسیر سلامتی باید اینگونه باشد: باید خوشایند باشد، نه دردناک و دردناک، بلکه برعکس، انسان احساس راحتی و شادی کند. این دقیقا همان چیزی است که یک رویکرد کل نگر است.

شما دارای مدرک دکترا از هیئت پزشکی جایگزین هند هستید - چگونه دانش شما را غنی کرده است؟

- بله، دانشی که در هیئت پزشکی جایگزین هند به دست آوردم دیدگاه من را در مورد رفتار درمانی به طور کلی غنی کرد. از آنجا که این رویکرد کل نگر یک قاعده است که آنها حتی در درمان معمولی نیز از آن استفاده می کنند. در حالی که در کشور ما بیشتر یک استثنا است، زیرا در عمل پزشکان شخصی وقت و قدرت لازم را ندارند تا به بیماران خود توضیح دهند که رژیم غذایی بهداشتی چیست و توصیه های دقیقی برای حرکت و تهیه برنامه های تغذیه ای ارائه می دهد. این به طور مستقیم به درمان دارویی می رود، همانطور که اغلب بیمار

با برخی از بیماری های مزمن، به عنوان مثال دیابت، بدون اینکه به او گفته شود که چگونه غذا بخورد و از چه چیزهایی اجتناب کنید تا عوارضی ایجاد نشود، مرخص می شود. این یک نادیده گرفتن جدی است

و در شرق، مردم با تکیه شاید بر سنت های هزار ساله خود، نگاه صحیح به این عناصر مهم را برای حفظ سلامت انسان حفظ کرده اند.اساساً آنها یک حس درونی در آنجا دارند، یک جاذبه ناخودآگاه به یک حالت متعادل. در حالی که ما غربی ها اغلب از افراط به افراط دچار نوسان می شویم. تا حد زیادی مانع ما می شود و همه جنبه های زندگی ما را تحت تاثیر قرار می دهد.

چه روش‌های جامعی را در تمرین خود به کار می‌برید؟

- اول از همه، آنچه من به عنوان تجربه دارم در درمان رژیم غذایی کاهش وزن است. به طور خاص، با به اصطلاح حالت تخلیه میوه چای که نوعی روزه نرم شده است. این نوع تخلیه منجر به باز شدن قابلیت های پاکسازی و شفای طبیعی بدن می شود، بر این اساس که طبیعت آن را در هر موجود زنده ای قرار داده است. به عنوان مثال حیوانات وحشی و اهلی وقتی بیمار می شوند دست از غذا خوردن می کشند. این یک غریزه است که از آن پیروی می کند.

همین غریزه در انسان وجود دارد - وقتی بیمار هستیم، اشتها سرکوب می شود. اما ما همیشه از این احساس درونی پیروی نمی کنیم و اغلب دقیقاً برعکس عمل می کنیم. با این حال، در دوران باستان، مردم خرد را مستقیماً از طبیعت می‌گرفتند و آنچه را که می‌دیدند و احساس می‌کردند، انجام می‌دادند و به دنبال تأثیر مفید بودند.به تدریج در طول زمان این به یک سیستم شفا تبدیل شده است. امروزه مدارس متعددی برای روزه درمانی وجود دارد که هر کدام دارای امضا و ویژگی های خاص خود هستند. اما من فوراً می گویم که وقتی از گرسنگی صحبت می کنیم، منظورم یک رژیم غذایی سالم کم انرژی است که اثر سم زدایی و شفابخش دارد.

Image
Image

خوب است که آن را توضیح دهید، زیرا واضح است که در مورد گرسنگی مطلق نیست، بلکه یک سیستم شفابخش است

- مفهوم "گرسنگی" نادرستی دیگری است که خود را به زور وارد زبان ما کرده است. در زبان انگلیسی «گرسنگی» و «روزه» مفاهیم متفاوتی هستند و اولین علامت منفی دارد. به معنای

سوء تغذیه طاقت فرسا، محرومیت

و روزه گرفتن به منظور پاکسازی، تخلیه بدن، روشنایی معنوی و غیره است. بنابراین کاری که ما برای بهبود شاخص‌های سلامت انجام می‌دهیم، تقریباً به روزه‌داری نزدیک است که در سنت‌ها و باورها برای هزاران سال تثبیت شده است.

به غیر از این روزه نرم که شما آن را نامیدید، از چه چیز دیگری در درمان انسان استفاده می کنید؟

- ما از رایحه درمانی و درمان گیاهی استفاده می کنیم. در این زمینه، ما بلغارها میراث عظیمی از دانش داریم که در کتاب های پتار دیمکوف به ما سپرده شده است. امروزه طب عامیانه هنوز جایگاه مهمی در هر رویکرد درمانی جایگزین دارد.

بیایید در مورد بیماران خود صحبت کنیم، آنها اغلب با چه شکایاتی به شما مراجعه می کنند؟

- اغلب مردم با بیماری های رایج در دنیای مدرن - اضافه وزن، فشار خون بالا، دیابت، اختلال در تعادل چربی خون، سنگ کیسه صفرا، سنگ کلیه، اختلالات هورمونی، اختلالات عصبی روانی، اضطراب به ما مراجعه می کنند. و حالات افسردگی، بیماری های آلرژیک و خود ایمنی.

و در اینجا می خواهم به چیزی اشاره کنم که بیشتر و بیشتر مرا تحت تأثیر قرار می دهد. ما بلغارها فکر می کنیم که هموطنانی که در خارج از کشور زندگی می کنند احساس بهتری دارند.و حقیقت این است که آنها اغلب بدتر از ما به نظر می رسند. این یک پدیده بسیار عجیب است. بله، ما فکر می کنیم کسانی که به خارج از کشور رفته اند رضایت دارند و با آرامش بیشتری زندگی می کنند، اما همیشه اینطور نیست.

وقتی چنین شخصی می آید و با من می نشیند، من تفاوت بلغاری را که اینجا زندگی می کند و کسی که در خارج از کشور است می بینم. همان کسی که برای زندگی بهتر به جایی رفته است، بی قرارتر، ناامن تر، بی حوصله تر، عصبی تر به نظر می رسد، حتی اگر به نظر می رسد زندگی اش آرام است. با این وجود، ما همچنان به فرزندان خود توصیه می کنیم که خود را در خارج بشناسند، بدون اینکه بدانند سرزمین مادری به ما چه می دهد. و آیا واقعاً در آنجا وضعیت بهتری خواهند داشت؟ در اینجا ما روی چیز اصلی تمرکز می کنیم - این فقط به ما بستگی دارد که زندگی در بلغارستان چقدر خوب و رضایت بخش خواهد بود.

و نتایج بیماران شما پس از درمان چیست؟

- طبیعی است که وقتی

معیارهای آنها در حال بهبود است، آنها آن را می بینند، آن را احساس می کنند و بسیار خوشحال هستند

و آنها به ویژه خوشحال هستند که این بدون دارو اتفاق می افتد، یعنی.f. درک کنید که این درمان واقعی است. واقعیت این است که وقتی داروها شاخص‌های خاصی را بهبود می‌بخشند، به ضرر دیگران است. یعنی درمان دارویی یک شمشیر دولبه است و ما همیشه بهایی را می پردازیم. و ناخوشایندترین چیز این است که ما با سلامتی می پردازیم، زیرا ظاهراً یک چیز را درمان می کنیم و به چیز دیگری آسیب می زنیم. بنابراین انسان نه زمانی که در 30 سالگی یک مشت دارو مصرف می کند تا پارامترهای طبیعی خود را حفظ کند، بلکه زمانی که چیزی نمی نوشد و احساس خوبی دارد خوشحال می شود. این سلامت واقعی است.

خیلی ها هم وقتی سالم هستند به ما مراجعه می کنند و به نظر من این معقول ترین چیز است. یک گرم پیشگیری بیشتر از یک کیلوگرم درمان است! رویکرد صحیح دقیقاً این است - یک فرد بدون شکایت باید سلامت خود را بررسی کرده و از آن مراقبت کند.

متاسفانه این فرهنگ هنوز در کشور ما کمیاب است. اغلب مردم به چنین حالت های شدیدی می رسند که حتی ما دیگر نمی توانیم کمک کنیم، زیرا در چنین مرحله ای چرخش همه چیز بسیار دشوار است. هرچه درمان و پیشگیری زودتر شروع شود، بهتر است.حتی در سطح کودکی. برخی از نویسندگان ثابت می کنند که تغذیه تا سن 7-8 سالگی 90 درصد برای سلامتی بعد از آن در مقایسه با تغذیه بعد از آن اهمیت دارد. یعنی در این مرحله، زمانی که بدن در حال رشد و شکل گیری است، عادات غذایی بسیار مهم است.

طبیعی است که ما نه تنها باید به فکر خودمان باشیم، بلکه باید به نسلی که بعد از ما می آیند نیز فکر کنیم. این چیز خوبی است که بیشتر کودکان انگیزه درونی و حس شایسته بودن دارند. تغییر رژیم غذایی صحیح تر برای آنها آسان و خود به خود است. جوانان نسبت به چیزهای جدید بسیار بازتر هستند و اغلب منبع درونی دانش دارند.

غذایی که در سرزمین ما می روید،

مفیدترین برای بدن ما است. مصرف آن درست است نه چیزهایی که از آن سوی دنیا آورده شده است. ما باید بیشتر از آنچه در طول قرن ها به ما داده شده است و آنچه زمین و منطقه ارائه می دهد استفاده کنیم.

صدها شفا دهنده و متخصص تغذیه پیشمان هجوم آورده اند، مردم گیج می شوند…

- درست است، من شخصاً از انجام برنامه های تغذیه ای اجتناب می کنم زیرا متخصصان تغذیه برای این منظور وجود دارند.سال ها پیش در کشور ما تصمیمی گرفته شد که این افراد باید تحصیلات پزشکی داشته باشند اما همه جا اینطور نیست. در برخی از کشورها، متخصصان تغذیه متخصصانی هستند که بدون اینکه پزشک باشند در این فعالیت آموزش دیده اند، اما اغلب با پزشکان همکاری می کنند و در نتیجه از خطر اشتباه جلوگیری می کنند.

من معتقدم که آینده با دنبال کردن یک زندگی متعادل تر، صحیح تر و سالم تر مشخص خواهد شد. ما به کیفیت بر کمیت اهمیت می دهیم. این به ما تعادل بهتری در درون خود و بین ما و دیگران می دهد. این تعادل یک قانون جهانی است که در پایه های جهان نهفته است. وقتی آن را در خود نگه داریم - تنها در این صورت سالم هستیم!

متاسفانه پیش‌بینی‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه اگر ما سبک زندگی‌مان را تغییر ندهیم، تا سال ۲۰۵۰، ۲۰ تا ۳۰ سال دیگر، افسردگی ۱۰۰ درصد از مردم کشورهای توسعه‌یافته را تحت تأثیر قرار خواهد داد. و این تجلی یک عدم تعادل عمیق روانی-عاطفی است، زمانی که ظاهراً همه چیز خوب است، اما…

امروزه ما حوصله سرکار رفتن نداریم، حوصله برقراری ارتباط با دیگران نداریم، حوصله لبخند زدن یا انجام کاری برای بهتر کردن زندگی شخصی که در کنارمان داریم را نداریم.یعنی اکثر مردم کاملاً در همه سطوح ویژگی های سلامتی خود را از دست داده اند. اگر بتوانیم همه اینها را اصلاح کنیم، ممکن است اوضاع تغییر کند. و تغییر از درون ما شروع می شود، هر چند همه به دنبال توجیه در بیرون هستند… و در واقع این فرار از اصل مسئله است.

توصیه شده: